محل تبلیغات شما

از کوچۀ رندی

نوشته‌های وحید خلیلی اردلی

 

بازخوانش نخستین بیت شاهنامه‌ی فردوسی

 

حكيم طوسی، وقتي مي‌خواهد قريب به شصت‌هزار بیت باشکوه خويش را آذين ببندد و شاهنامه‌ي نامور خويش را آغاز كند، شاهنامه‌اي كه نه نامه‌اي به شاهان »، كه نامه‌اي شاهانه» مي‌خوانندش (1) ، لابد بيش از بقيه‌ی اوقات سروده‌هايش به بيت نخست انديشه مي‌كند. آفريننده‌ی هزاران بيت و چيننده‌ی هزاران قافيه، اتفاقي و به ذوق شاعرانگي و بنا بر استعداد بيت‌بندی (شاعری)، بيت اول را در تارك نامه‌ی شکوهمند خويش نمي‌نشاند:

 

به نام خداوند جان و خرد

 

كزين برتر انديشه برنگذرد (2)

 

همه ‌این بيت را از بَـر هستيم. روان مي‌خوانيمش؛ انگاري يك لطيفه‌ای بالاتر از بار موسيقيايي يا شكوه حماسه‌سرايي در ذات واژه‌هاي اين بيت نهفته است. با كمي مداقه و غور در اين بيت نخست، به نظر مي‌آيد آن حكيم ايرانی، با وسواس تمام، اولين بيت را مي‌بندد. فردوسي مشكل قافيه ندارد، مشكل بيت ندارد، مشكل چيدمان واژه‌ها را ندارد. حكيم، اصرار دارد در همين بيت نخست، دل خدای خویش را به‌دست آورد ! توجه خالق را عميقاً  به خويش جلب كند.

شايد ساعت‌ها مي‌نشيند و انديشه مي‌كند، نابغه‌ای توانا مثل فردوسي، وقتي به درياي تفكر مي‌زند، حتماً از بحر تأمل خويش، جواهری معتبر و بي‌نظير صيد مي‌كند. اينك، فردوسي عزيز مي‌خواهد در همين بيت آغازین، به آخر راه برسد و دل محبوب را به چنگ آورد؛ می‌خواهد سنگ اول را درست بنهد؛ لابد از خودش پرسيد كه خدا را با كدام صفتش ياد كند، از پله‌ی چهل مرتبه‌ی خلقت، بالا و پايين مي‌رود؛ نمي‌داند دست روي كدام هنر خداوندي بگذارد تا قانعش كند و نيز جواز ورود به بوستان لطفش را بگيرد. ناگهان چشمش به پيچيده‌ترين، شگفت‌ترين، ظريف‌ترين و ناب‌ترين خلقت خداوندي مي‌افتد: جان» و خرد»، به به ! چه لطيفه‌ای، چه خلقتي، چه كشف فلسفي و معرفتي و شاعرانه‌ای! به نام خداوند جان و خرد» و ترديدی نيست كه ناگهان، چون ناتوانان و عاجزان دست بر سر مي‌زند و مي‌گويد: خدايا مرا ببخش؛ مي‌خواستم تو را به بهترين آفريده‌ات ياد كنم ديدم اين جان و خرد، عجب شگفت و پيچيده‌اند. مرا ببخش بيش از ديگر عقلم قد نمي‌دهد:

 

كزين برتر انديشه برنگذرد»

 

سفرفردوسي، با همين دو بال آغاز مي‌شود؛ متناقض‌نمایی از عظمت و عجز! مصراع نخست، اوج هنرمندي و شكوه خالق و مصراع دوم، نهايت تواضع و خاك‌نهادي مخلوق. تو هم اگر بخواهي فردوسي را با تمام قامتش ببيني، چاره‌ای نداري جز آن كه چشمانت را به همين دو لطيفه عادت دهي.

و به اين شكل، دست مخاطب را مي‌گيرد و به اندروني كاخ مجلل و افراشته‌ی هجاهاي حماسي خويش مي‌كشاند. كاخ بلند و بي‌نمونه‌ای به نام شاهنامه‌ی فردوسي». از تالارهاي پاك‌دیني»، حماسه»، تاريخ»، وطن‌دوستي»، حمكت»، دادخواهي»، بيدادستيزي»، خردورزي»، توكل»، مناجات»، فلسفه»، زبان‌آوري»، زبان‌پاسي»، نيك‌سپاسي» و ديگر و ديگر معانی عبورت مي‌دهد و مي‌برد و مي‌برد تا در آن سوي اين بناي بزرگ، متوجه مي‌شوي كه آري به‌راستي:

 

پي افكندم از نظم كاخي بلند

 

كه از باد و باران نيابد گزند (3)

 

پانوشت‌ها:

1- اشاره به سخن مشهور ميرجلال‌الدين كزازي دركتاب مازهای راز، جستارهایی در شاهنامه» كه گفته‌اند: شاهنامه نامه شاهان نیست. شاهنامه تنها كتابی است در پهنه ادب پارسی كه شاهی در آن ارزش شمرده نشده است».

2- شاهنامه فردوسي، نشر قطره، براساس چاپ مسكو، 1374، ص اول.

3- شاهنامه فردوسي، به تصحيح محمد رمضاني، نشر مؤسسه خاور، جلد پنجم، ص 3.

رحلت پیامبر اکرم(ص) و امام حسن مجتبی(ع) و آفتاب هشتم امامت حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) تسلیت باد

قسمت دوم از مقاله ی :نام نمادین حسین در ادبیات عرفانی

نام‌ نمادین‌ امام حسین‌(ع) در ادبیات‌ عرفانی‌

بيت ,كه ,خويش ,انديشه ,همين ,شاهنامه ,و به ,را به ,جان و ,خويش را ,شاهنامه فردوسي،

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

انسان / Ensan